
یا رفیق من لا رفیق له
پاییز باشد،
باران اما
نبارد ...
یک جای کار میلنگد!
باید
باران
بوی خاک و باران
خش خش برگها
و حس برگ ریزان
باشد ...
باشد و بباری تو هم
امان از بغض
امان از ناگفتهها
امان از تنهایی
راه گلویت،
نفست را میبندد ...
کاش بیایی
و دستان سردم را در میان دستانت بگیری
کاش ...