گاهی فقط یک حاشیه ی امن و آرام می خواهی؛ به دور از تمامِ دوست داشتن ها به دور از تمامِ دلتنگی ها به دور از تمامِ خواستن ها ، نخواستن ها ... تو باشی و یک فنجان قهوه ی داغ، چند تکه شکلاتِ تلخ و یک موسیقیِ ملایم، چشمانت را ببندی، لم بدهی وسطِ یک بیخیالیِ مطلق و تا چشم کار می کند؛ عینِ خیالت نباشد!
زائری بارانی ام آقا؛ به دادم می رسی؟ جانم امام رضا جان (ع) غریب مولا حسن (ع) پیامبر رحمت للعالمین . دختر بدرالدجی امشب سه جا دارد عزا گاه می گوید پدر، گاهی حسن، گاهی رضا ...