ماهها بعد
با پیغامی از عشق سابقتان
امیدوار نشوید
«چه میکنی؟»
قاتل همیشه به محل قتل برمیگردد.
للحق
- چی میخوای مسلمم؟
+ دلتنگ رفتنم ...
- مسلم دلش رو تو مُشتِ حسین گذاشت و رفت کوفه، دیگه دلی نداشت که تو غربت کوفه بگیره یا تنگ بشه
- اگر مسلمی چرا تسلیم نیستی؟ اگر دلدادهای چرا بیدل نیستی؟
+ دلم گرفته مرتضی ... دلم گرفته ... این همه چراغ توی این شهر، هیچکدوم چشممو روشن نمیکنه ... این همه چشم توی این شهر، مرتضی هیچکدوم دلمو گرم نمیکنه ...
+ مرتضی این جا همه میدوئن که زنده بمونن، هیچکس نمیدوئه که زندگی کنه ... این شهر همش شده زمین، دیگه آسمونی نداره این شهر ... من دلم آسمون میخواد مرتضی، آااااسمون ...
- وقتی دلت آسمون داشته باشه، چه تو چاه کنعان باشی چه تو زندان هارون، آسمونِ آبی بالا سرته ...
+ آخه از کجا این آسمونو پیدا کنم مرتضی؟
- فقط چشماتو باز کن ... تا آسمون چشمای صاحبتو بالاسرت ببینی ... زمین و آسمون از چشمای اون نور میگیرن پسر ...
- چشماتو رو خودت ببند مسلم ... ببند ...