بسمالله
بعضی وقتا عجیب دلم میخواد یکی باشه باهاش حرف بزنم!
هیچ وقت هم هیچکس نیست ...
منم و یه دنیا حرف و بغض و بی کسی ...
بسمالله
بعضی وقتا عجیب دلم میخواد یکی باشه باهاش حرف بزنم!
هیچ وقت هم هیچکس نیست ...
منم و یه دنیا حرف و بغض و بی کسی ...
بسمالله
بعضی حرفای کوچیک چقدر آدم رو میرنجونه و تو نباید بذاری که دلت بگیره و ناراحت شی چون ارزش نداره!
اما این منطق درست نیست، که خودمونو بزنیم به بیخیالی و نذاریم بهمون بربخوره و درنتیجه طرف مقابل هم بیشعور باقی بمونه و نفهمه که رفتارش اشتباهه!!
ذهنم درگیره همش ...
پروژه: ارائه فردا، نتایجم، برخورد استادم، مقالهای که چکش نکردم
دانشگاه: انتخاب واحدم که نکردم، شهریه این ترم که ندارم فعلا
کارم: روتین شدنش، پیگیری کارهایی که باید یادم بمونه و مغزم خستهتر از اونه که دیگه یادش بمونه چرا آقای فلانی گزارش نداد، آیندهی کارم، موقعیت شغلیم، ارتباطم با کارفرمام
کار دیتا: وقتی که داره ازم تلف میشه، فیلما که ندیدم، کتاب که نخوندم، ذهنم که درگیره!
روابط انسانیم
خواستگاری مسخره
خواستگاری مسخرهتر از قبلی
دلم تنگ شده واسه اینجا نوشتن
کلا واسه نوشتن
وقتی غمم، دردام، فشار روحی و کارم از حد بیشتر میشه حتی نمیتونم بنویسم و این دردامو مضاعف میکنه!
خدایا ارحم لنا
.
به تاریخ 11 مهر 98