سیدی یا ابن الحسن ...

تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد ...

سیدی یا ابن الحسن ...

تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد ...

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

بیست و یکم آذر 97

جمعه, ۲۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۴۳ ق.ظ


بسم الله

تا امروز فرصت نکردم بنویسم چهارشنبه رو؛

میدونستم چهارشنبه قراره نتایج قرعه کشی اعلام شه، اما وقتی با چشمای گریون و حال دگرگون شده ثبت نام کردم ...

گفتم شما میدونید اگر از فضل خودتون بهم بخشیدید که خودتون جورش کنید اگر نه که من میمونم و واقعیت نالایق بودن ...

چهارشنبه ظهر با مامانم رفتیم گلوبندک و بعدم بازار بزرگ، بعدش رفتیم ناهار که گوشیمو درآوردم و دیدم پیامک اومده: «ضمن تبریک ...»

نمیتونم بگم حسم چی بود؛ فقط میگفتم وای وای باور نمیشه ...با بغض ... باناباوری ...

مامانم بنده خدا ترسیده بود هی میپرسید چی شده؟!

گفتم براش

با چشمای خیس

گشتیم یه مسجد برای نماز پیدا کنیم،

تا خود مسجد بی صدا گریه کردم ...

رسیدیم وضوخونه به مامانم گفتم اولویت الف پذیرفته شدم مامانم گفت مبارکه ...

جلوی چشماش بغض کردم و گفتم با بی پولی که نمیشه ...

رفتم شبستان مسجد سرمو گداشتم به سجده و گریه کردم

گریه

گریه

گریه ...

اومدم خونه؛

دیدم نوشته تا یک ماه قبلش فرصت داریم که پول رو بدیم

نمیدونم

ثبت نامم رو نهایی کردم،

انصراف ندادم

امیدوارم بتونم پول جور کنم!


خدایا ...

حکمتتو شکر ...

شکراً لله ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۲۳
Shiin-ein

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی